توضیحات
توبی کارآگاه کوچولو ۶، ماجرای اسکیت دیوانه: پدر توبی، توبی را صدا کرد و گفت، “خیلی خوب توبی، با اِسمَش خداحافظی کن و پاشو بریم.” توبی قرار بود به پیست اسکی روی یخ برود و اسمش، مارمولک خانگیاش اجازه نداشت با آنها برود، چون هوای آنجا برای او خیلی سرد و خطرناک بود. توبی دوست نداشت بدون اسمش برود…
دیدگاهتان را بنویسید